حسام حسین و بابا
مامان جون، بابایی و دایی حسام و دایی حسین و کلی غافلگیر کرد با این خبر خوبش و ازشون فیلم گرفت اول حسین اومدمامان گفت به نظرت چه خبری می خوام بهت بدم.حسینم فک میکرد پولی یه و کلی خوشحال شده بود ولی بعدش که فهمید تو اومدی تو دل مامانی کلی ذوق کرد و از شدت خوشحالی من و تو له کرد بعدش نوبت به بابایی رسید بابام یکم عصبانی شد و گفت اخه بچم هنوز بچست بابا. ولی من میدونم تو دلش داشت قند اب میشد.بعدم نوبت به دایی حسام رسید.ان که دیگه حسابی از دایی شدن حال کرده بود.خیلی خیلی به خونمون صفا دادی عزیزمممممممممممممممم. شانس تو اون روزی که قرار بود مامان این خبر خوش و به خونوادش بده بابا اداره شیفت بود.ولی از تک تک لحظات براش فیلم گرفتیم لینک ...
نویسنده :
مادر
19:23